0

شاد بودیم و زندگی را سپری می کردیم. پدر چون شمع و ما چون گل و مادر مثال پروانه ... 

تا روزی که طوفان زندگی ناباورانه سیلی محکمی بر شمع وجود پدر کوباند و شمع خاموش شد... گویی پروانه هم پرواز را فراموش کرد و گلبرگ‌هایمان پژمرد...

همه آرزوها و رویاهایمان انگار با جسد بی روح پدر در پارچه ای سفید پیچیده شد و به زیر خروارها خاک مدفون شد...

مونسمان اشک چشمانمان بود که بی دعوت مهمان صورت بی روحمان می شد..

در اوج نا امیدی و بی کسی دستی را بر شانه های افتاده امان احساس کردیم... دستی مهربان که انگار دست خدا بود که از آستین انسانی مهربان بیرون آمد..

بی ادعا، بی نشانه ... 

دوباره عشق داد، امید داد...

دوباره سفره امان رنگ نان داغ دید..

دوباره پروانه پرواز کرد...

نامش را پرسیدم... پاسخی نداد...

تا اینکه مادر گفت: این دست مهربان، دست حامی و خیری است که رفاه و لبخند، امید و زندگی را به تنهایی برای خودش دوست ندارد

او آمده است تا پدر معنوی تو باشد و انسانیت را به تو به منصه ظهور بگذارد...

و ما در موسسه خیریه مهر این محبت حامیان را ارج می نهیم و میزبان این بندگان برگزیده خدا خواهیم بود، باشد که لایق این میزبانی باشیم.   

هموطن گرامی جهت پیوستن به خانواده بزرگ مهر روی لینک زیر کلیک نمایید. 

سازمان یار• تصویر و متن